من به خودم مدیونم

من به خودم مدیونم.
تک تک آن ثانیه هایی که میشد غرق شد در لذت را.
تک تک آن لبخند هایی که با چرخاندن سر پاسخ دادم را.
تک تک آن شب هایی که به یادت اشک ریختم در حالی که میشد بهترین خواب ها رادید.
من به خودم مدیونم.
من به خودم چندین سال زندگانیم را مدیونم.چند سالی را که آتش زدم به پای آتش بی منطق درونم.من به خودم مدیونم , بدهکارم و دیگر قرار نیست که این بدهی بیشتر شود.


گلچین جوک‌های مردمی در شب اعلام نتایج انتخابات


۱- پیامک رضایی به غرضی: اگه رای نیاوردی ناراحت نشو! منم اولاش تفریحی کاندیدا می‌شدم!
۲- پیامک کروبی به روحانی: نخوابی حسن! خطرناکه حسن!
۳- میگن قالیباف داره دو طبقه اتوبان صدر رو خراب می‌کنه میریزه تو تونل توحید و نیایش
۴- آقا محسن گفته من آدم صبوری هستم اما اگه این دفعه رییس جمهور نشم رو آقا اسید می‌پاشم!
۵- ای بابا! باز آرای باطله یادمون رفت! (الان، ستاد انتخابات وزارت کشور)
۶- می‌تونم به طور قاطع بگم اونی که بیشتر رای میاره قطعا رئیس جمهور می‌شه! (خیابانی در حال گزارش این لحظات روحانی...)
۷- میگن اشتون مهرشو گذاشته اجرا!!
۸- من رفتم بخوابم! آقا اگه روحانی رئیس جمهور شد بیدارم کنین. اگه قالیباف شد بذارین خودم بیدار می‌شم. اگه جلیلی شد شیر گازو باز کنید برید بیرون.
۹- شورای نگهبان اعلام کرد: انقدر لِفتش میدیم تا روحانی خوابش ببره!!
۱۰- غرضي تنها كسيه كه امشب راحت خوابيده!
۱۱- همه جاي دنيا راي مي‌دن يكي رييس‌جمهور شه؛ امروز تو ايران مردم راي دادن يكي رئيس‌جمهور نشه!
۱۲- [صدای اتاق شمارش آرا:] روحانی روحانی قالیباف روحانی روحانی قالیباف روحانی روحانی ولایتی جلیلی روحانی جلیلی قالیباف روحانی روحانی روحانی، بچه‌ها اینجارو!! غرضی!!!! (خنده‌‌ی ناظران)
۱۳- علما میگن فضیلت امشب 8 برابر شب قدره! چون تو شب قدر مقدرات 1 سال تعیین می‌شه، ولی امشب مقدرات 8 سال!
۱۴- ميگن حسين رضازاده نتايج انتخابات را به رهبر معظم انقلاب تقديم کرده
۱۵- یه روز روحانی و قالیباف داشتن میرفتن دور ِ دوم، جلیلی میاد میگه: ئه، ئه، ما سه تا رو کجا می‌برید؟
۱۶- مهندس اين نرم افزار تجميع آرا كى بوده؟ هر چى وارد مي‌كنيم خروجيش مي‌گه احمدى‌نژاد ٦٣٪ (ستاد انتخابات كشور)
۱۷- پیامک روحانی به جلیلی: غصه نخور! بازم مي‌ذارم برى با كاترين مذاكره
۱۸- جلیلی الان داره sms بازی میکنه: کاترین... بیداری؟ دلم گرفته، دلم بغل می‌خواد
۱۹- اینا هم دیگه شورشو در آوردن، یکی ندونه فکر می‌کنه واقعا دارن می‌شمارن!!
۲۰- پیامک کاترین اشتون به جلیلی: خبر مرگت تو که گفتی رای می‌آری. حیف من که این همه واسه‌ات صبر کردم

دل می رود زدستم

دل می رود زدستم جانا بگیر دستم

دانی که ای عزیزم دل داده تو هستم

درد فراقت ای جان برده ز تن توانم

در انتظار وصلت از بار غم شکستم

خون دل از فراقت آمد ز دیده من

هر جا به یاد رویت با سوز دل نشستم

می ترسم ای عزیزم از هجر تو بمیرم ... بمیرم ...


تنها

چرا می گویند "ها" نشانه جمع است؟!!
اما وقتی با "تن" جمع ببندی...
"تنها"خودت می مانی و خودت!!

ای ساربان آهسته ران

ای ساربان آهسته ران، کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم، با دلستانم می رود

من مانده ام مهجور از او، بیچاره و رنجور ازو
گویی که نیشی دور ازو، در استخوانم میرود

گفتم به نیرنگ و فسون، پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی ماند که خون، بر آستانم می رود

محمل بدار ای ساروان، تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان، گویی روانم می رود

او می رود دامن کشان، من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان، کز دل نشانم می رود

برگشت یار سرکشم، بگذشت عیش ناخوشم
چون مجمری پر آتشم، کز سر دخانم می رود


با آنهمه بیداد او، وین عهد بی بنیاد او
در سینه دارم یاد او، یا بر زبانم می رود

باز آی و بر چشم نشین، ای دلستان نازنین
کاشوب و فریاد از زمین، بر آسمانم می رود


شب تا سحر می نغنوم، واندرز کس می نشنوم
وین ره نه قاصد می روم، کز کف عنانم می رود

گفتم بگریم تا ابل، چون خر فرماند در گل
وین نیز نتوانم که دل، با کاروانم می رود


صبر از وصال یار من، برگشتن از دلدار من
گرچه نباشد کار کم، هر کار از آنم می رود

در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم می رود


سعدی فغان از دست ما، لایق نبودی ای بی وفا
طاقت نمی آرم جفا، کار از فغانم می رود


اصالت یا تربیت

اصالت ذاتی بهتر است یا تربیت خانوادگی؟
در تاریخ آمده است، برسم قدیم روزی شاه عباس کبیر دراصفهان بخدمت عالم زمانه "شیخ بهائی" رسید پس ازسلام و احوال پرسی ازشیخ پرسید :

در برخورد با افراد اجتماع " اصالت ذاتیِ آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان" ؟

شیخ گفت: هرچه نظر شما باشد همانست ولی به نظر من "اصالت" ارجح است.

و شاه بر خلاف او گفت: شک نکنید که "تربیت" مهم تر است !

بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچ یک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند بناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند .

فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ و برقی نبود مهمانخانه سخت تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند!
درهنگام شام ، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت دیدی گفتم "تربیت " از "اصالت " مهمتر است ما این گربه های نا اهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت "تربیت" است

شیخ درعین اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند!!!
شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت: این چه حرفیست فردا هم مثل امروز و امروز هم مثل دیروز!!! کار آنها اکتسابی است که با تربیت و ممارست وتمرین زیاد انجام می شود...

ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند.

لذا شیخ فکورانه به خانه رفت.او وقتی از کاخ برگشت بی درنگ دست بکار شد، چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد.فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت. تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان .

شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرفهایش میدید زیر لب برای شیخ رجز میخواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد.
در آن هنگام، هنگامه ای به پا شد یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال واین یکی جنوب...

واین بار شیخ دستی برپشت شاه زد و گفت: شهریارا ! یادت باشد اصالت گربه موش گرفتن است گرچه "تربیت" هم بسیار مهم است ولی"اصالت" مهم تر!

یادت باشد با "تربیت" میتوان گربه اهلی را رام و آرام کرد ولی هرگاه گربه موش را دید به اصل و "اصالت" خود برمیگردد.

دل

گفتمش: دل میخری؟! پرسید چند؟! ..

گفتمش: دل مال تو، تنها بخند...

خنده کرد و دل ز دستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود..

دل ز دستش روی خاک افتاده بود..

جای پایش روی دل جا مانده بود