ღ همه چی ღ

تو مرا...آنقدر آزردی ...
که خودم کوچ کنم از شهرت ...بکنم دل ز دل چون سنگت ...
تو خیالت راحت. ..می روم از قلبت ...
می شوم دورترین خاطره در شب هایت
تو به من می خندی ..
.و به خود می گویی:...
باز می آید و می سوزد از این عشق
ولی ...
بر نمی گردم نه!
می روم آنجایی
که دلی بهر دلی تب دارد ..
عشق زیباست و حرمت دارد ..
تو بمان ...
دلت ارزانی هر کس که دلش مثل دلت
سرد و بی روح شده است ...
سخت بیمار شده است ..
تو بمان در شهرت!